امیر مهدیامیر مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

دفترچه خاطرات

امیر مهدی جون یکی یه دونه خونه ما

1391/2/10 11:22
نویسنده : عمه مهسا
643 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل عمه ماچماچماچ

عمه جونی این روزا خونه مادرجون حال و هوای دیگه ای داره ، از ساعت ٤ تا ٣٠/٥ روضه است به مدت ٧ روز که ٣ روزش گذشت و امروز که این مطلبو میذارم برات روز چهارمه تو هم هر روز زودتراز همه میای و توی آشپزخونه پیش خانوما میشینی ، البته ناگفته نمونه چندروزی هست یکم بداخلاق شدی یکم ها زیاد نهچشمک چون دندونای نازت دارن درمیان البته از پایین ٢ تا از دندونات نیش زدن و تو همش میخای همه رو گاز بگیری قربونت برم ولی بهت حق میدیم خب درد داری نفسم وگرنه پسر خوش اخلاق و نازی هستی و خیلی دوست داشتنی بغلقلبقلبقلبماچعکسای نازتو که توی روضه گرفتم ازت میذارمشون

 خوشکل عمه

ای جونم

خب عمه جونی

الهی عمه قربون اون خنده های نازت بشه روز جمعه که روز دوم روضه بود تو با مامانی و بابایی از صبح اومدین خونه مادرجون و پدرجون ، تو با مادرجون رفتی حموم و کلی آب بازی کردی ( البته جیگرم دفع های قبل که میرفتی حموم ، حمومو رو سرت میذاشتی از بس گریه میکردی اما الان عاشق حموم و آب و آب بازی هستیزبانماچقلب)

بعد ناهارم من و تو کلی باهم بازی کردیم و خندیدیم عزیزم خیلی دوست دارم راستی اینم بگم که روز جمعه 8/2/91 تو 8 ماهگیت تموم شد و رفتی توی 9 ماه یه ماه بزرگتر شدیماچ بغلقلب

اینم عکسای خوشکلت  نخور دستتو !!!!!!!

جووووووونمی

عاشق خنده هاتم نفسم

قربون اون دستا و صورت ماهت برم من

اینم عکسای همون روز بعد روضه

نکن تو دهنت کثیفه !!!!

جونم چی دیدی عمه ؟؟؟؟؟؟

هنوز هیچی نشده شیطونی از چشمات میباره

نازی فرشته کوچولوی من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

عمه مژده
11 اردیبهشت 91 9:15
خدااااااااااااااا فدات بشم که تو هم روضه می ری ان شا الله هرچی زودتر خوب بشی ودندونات هم در بیان که اینقدر اذیت نشی جیگر عمه
عمه مژی
12 اردیبهشت 91 9:39
الهی عمه قربون اون دستای نازت بشه که همیشه توی دهنته جیگر طلای من شیرین خونه می دونی ازوقتی خدا تو رو به ما داده چقدر همه خوشحالند همه بی تاب تو هستند نفسییییییییییییییییییییییییییی